سرخط خبرها
کاسب خوش فکر و خیر محله مهرآباد از امروز و دیروزش می‌گوید

تب و تاب خلاقیت برای مهرآبادی بهتر

  • کد خبر: ۳۰۵۱۶
  • ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۵
تب و تاب خلاقیت برای مهرآبادی بهتر
عشقم و علاقه‌ام به محله من را ترغیب کرد تا فروشگاه و مغازه‌ای متفاوت با دیگر مغازه‌ها در مهرآباد داشته باشم.
صدر - عطایی
مهرآباد یکی از محله‌های قدیمی مشهد با قدمتی هفتاد ساله است. این محله یکی از روستا‌های قدیمی اطراف مشهد بود که با گسترش شهرنشینی به بافت شهری اضافه شد، اما هنوز آن طور که باید و شاید روی ساختار شهری را به خود ندیده است. ساکنان قدیمی محله و آن‌ها که مدت طولانی است ساکن این محله شده‌اند، دغدغه آبادانی و رفاه ساکنان را دارند و هرکار از دستشان برآید برای محله می‌کنند. شورای اجتماعی فعال محله در این یک سال اخیر سراغ سازمان‌ها و ادارات مختلف رفت تا مشکلات را با همراهی مردم و مسئولان رفع کنند. اعضای شورا در کنار سازمان‌ها و ادارات از افراد موفق، با تجربه و خلاق محله نیز غافل نبودند و با معرفی آن‌ها به ساکنان در پی ایجاد تغییر در مهرآباد هستند. اسفندماه سال گذشته نائب رئیس شورای اجتماعی محله، آقای گلچین، یکی از این افراد موفق را به ما معرفی کرد. کسی که با وجود شیوع کرونا برخلاف خیلی‌ها که کسب و کارشان از رونق افتاد، فرصتی پیدا کرد تا با خلاقیت بیشتر و رعایت نکات بهداشتی همچنان به فروش خود ادامه دهد و به ساکنان محله خدمت‌رسانی کند. گزارش این هفته ما با آقای محسن سمایی است که افزون بر مدیریت فروشگاه آجیل و خشکبار در محله، دستی به خیر دارد و آتش‌نشان شهرک مهرگان نیز هست.

•میزی پر از لوازم بهداشتی برای مشتری
به محض ورود به فروشگاه عطر خوش گل‌های بهاری به مشام می‌رسد. دنیایی از خوراکی‌های شور و شیرین در رنگ‌های مختلف داخل دکور‌ها با دقت چیده شدند. دیدن این همه خوراکی ناخودآگاه آب دهانتان را راه می‌اندازد. فروشگاه بزرگ و خیلی زیبا چیدمان شده است. کاور‌های مختلفی از سقف روی خوراکی‌ها کشیده شدند تا هیچ نوع آلودگی به آن‌ها نرسد. جلوی پیشخوان نیز کاور آویزان است و آن‌قدر تمیز است که در نگاه اول دیده نمی‌شود. آقای سمایی با روی باز میزبانمان می‌شود و همان اول با دو فنجان قهوه از ما پذیرایی می‌کند. این یکی از اصول مشتری‌مداری آن‌هاست که در طول گفتگو از آن هم صحبت می‌کند. روبه‌روی در ورودی میزی با انواع وسایل بهداشتی قرار دارد. روی میز که با پارچه‌ای دست‌دوز تزیین شده است دستکش یک بار مصرف، ماسک، ماده ضدعفونی و سه گلدان گل تازه قرار دارد. این‌ها همه دل مشتری را آرام می‌کند که بهداشت در این فروشگاه کاملا رعایت می‌شود. دستگاه بخور سرد و آب سرد کن هم از دیگر امکانات برای مشتری‌ها هستند. تمام مشتری‌هایی که برای خرید به مغازه می‌آیند باید از ماسک و دستکش استفاده کنند. تصور کردن این امکانات و این فضا برای فروشگاه‌های بالا شهر هم کمی مشکل است چه رسد به مناطق کم برخوردار. محسن سمایی ۳۸ سال دارد و متولد و بزرگ شده مهرآباد است. خانواده آقای سمایی از روستای هدایت‌آباد اطراف سنگ بست فریمان به مشهد می‌آیند. پدر آقا محسن در مهرآباد زمین می‌خرد و همان‌جا را می‌سازد و ساکن این محله می‌شود. آقا محسن سال ۶۱ به دنیا می‌آید و دوره دبستان را در مدرسه نور برزگر می‌خواند. این‌ها را برایمان روایت می‌کند و می‌گوید: «بیشتر خانواده‌های مهرآبادی زمین کشاورزی و باغ داشتند و خانه‌ها قدیمی‌ساز بود. آن موقع مهرآباد راهنمایی و دبیرستان پسرانه نداشت و مجبور بودیم برای ادامه تحصیل به مدرسه پاسداران در پنجراه برویم. بعد از آن به علت علاقه‌ام به معماری وارد هنرستان شدم و دیپلم معماری را از هنرستان ابن‌سینا در چهارراه زرینه گرفتم. همان سال در آزمون رشته معماری شرکت کردم و روزانه رشت قبول شدم، ولی به علت فاصله زیاد و کمک به خانواده از رفتن به رشت و ادامه تحصیل منصرف شدم. برای خدمت سربازی به تربت جام رفتم و بعد از اتمام دوره سربازی به مشهد برگشتم تا زندگی‌ام را سروسامان دهم.»

•میرزای آجیل فروش
پدر آقا محسن با نیسان کار می‌کند و محصولات مختلف را به دست بازاریان قدیمی می‌رساند. یکی از محصولات مهمی که پدر آقای سمایی جابه‌جا می‌کرد و می‌کند، فندق است. آقا محسن می‌گوید: «فندق از آن مغز‌هایی است که باید مثل گردو و پسته پوسته روی آن را شکافت و آن را در اصطلاح خندان کرد. بیشتر آجیل فروش‌های قدیم پدرم را می‌شناختند و به علت اطمینانی که به او داشتند، مسئولیت باز کردن سر فندق را به پدرم سپردند. پدر بار‌های فندق را تحویل می‌گرفت و به دست زنان خانه‌داری که از عهده کار برمی‌آمدند می‌رساند. با هر بار فندق، سیصد تا چهارصد خانوار مشغول به کار می‌شوند و زندگی‌شان تأمین می‌شود. با اینکه پدرم سواد چندانی ندارد و درسی هم نخوانده است، ولی هوش ریاضی قوی دارد و در حساب و کتابش دقیق است و بار را به اندازه به بازاری‌ها تحویل می‌دهد. کلید انبار آجیل فروش‌های بزرگ شهر دست پدر است و اجناس مورد نیازشان را تأمین می‌کند. هنوزم هم کار خودش را دارد و از پا نیفتاده است. آن سال‌ها هم‌زمان با تحصیل کنار پدر کار می‌کردم. برای اینکه کار را بهتر یاد بگیرم تابستان‌ها در یکی از آجیل‌فروشی‌های بزرگ مصلی شاگردی کردم. بعد از ۶ سال شاگردی سرباز شدم. مرخصی دوره پایان خدمت مشهد بودم که یکی دیگر از آجیل فروش‌های بزرگ میدان توحید با پدرم تماس گرفت و از او خواست تا برای مدیریت به آجیل فروشی‌شان بروم. دو هفته آنجا بودم تا کار‌ها را کمی سروسامان دهم، ولی ۷ سال آنجا ماندگار شدم، آنجا مرا میرزا صدا می‌کردند. میرزا کسی است که مدیریت کارکنان، خرید، حسابداری و جور کردن اجناس انبار و کار‌های بانکی همه را برعهده دارد.»
سال ۸۴ با دختر عمویش ازدواج می‌کند. اما ۱۲ ساعت کار هر روز هفته بدون تعطیلی باعث ناراحتی همسرش می‌شود. همین باعث می‌شود تا از کار در آجیل فروشی‌های بزرگ خداحافظی کند. ۱۳ سال شاگردی و کسب تجربه به او کمک می‌کند تا پخش انواع آجیل را برای خودش راه‌اندازی کند. محسن آقا می‌گوید: «جنس خام را خریداری می‌کردم و در کارگاه یکی از دوستان آن را تفت می‌دادم و بعد از بسته‌بندی با موتوری که داشتم بسته‌ها را به دست آجیل‌فروشی‌ها و سوپرمارکت‌های شهر می‌رساندم.»

•هفت‌خان رستم
بعد از یک سال کار توزیع با موتور به استخدام شهرداری در می‌آید و کارمند می‌شود. محسن آقا می‌گوید: «چون گواهی‌نامه پایه یک داشتم در اتوبوس‌رانی استخدام شدم. نصف روز با اتوبوس کار و نصف روز با موتور آجیل و تخمه پخش می‌کردم.»
انضباط در کار و رعایت قوانین باعث می‌شود تا آقا محسن به عنوان بازرس اتوبوس‌رانی انتخاب شود، ولی وقت زیادی که اتوبوس‌رانی از او می‌گیرد باعث می‌شود تا به سراغ آتش‌نشانی بیاید. می‌گوید: «دوست داشتم هم‌زمان با کارمندی شغل آزادم را نیز داشته باشم. کارمند شهرداری می‌تواند شغل دوم داشته باشد و من می‌خواستم از فرصتم استفاده کنم و حرفه‌ای که در آن مهارت دارم نیز ادامه دهم، اما بازرسی اتوبوس‌رانی فرصت مدیریت مغازه را از من می‌گرفت. ۶ سال در اتوبوس‌رانی خدمت کردم و از طریق دیگر همکارانم متوجه شدم آتش‌نشانی استخدام دارد. هفت خان رستم را رد کردم تا توانستم در آتش‌نشانی استخدام شوم. اینجا ۲۴ ساعت سرکارم و ۴۸ ساعت استراحت دارم و فرصت رسیدگی به فروشگاه وجود دارد.»
سال ۹۱ هم‌زمان با حضور در آتش‌نشانی مغازه آجیل‌فروشی را می‌خرد و کار مورد علاقه‌اش را هم ادامه می‌دهد.

•دوست داشتم حال و هوای مهرآباد را تغییر دهم
در نگاه اول خیلی‌ها به او می‌گویند کارش اشتباه است و سرمایه زیادی برای فروش آجیل و خشکبار در مهرآباد هزینه کرده است. محسن آقا می‌گوید: «همیشه دوست داشتم حال و هوای مهرآباد را تغییر دهم. عشقم و علاقه‌ام به محله من را ترغیب کرد تا فروشگاه و مغازه‌ای متفاوت با دیگر مغازه‌ها در مهرآباد داشته باشم. بار‌ها با خودم می‌گفتم درست نیست ساکنان مهرآباد برای تهیه انجیر، تخمه یا انواع خوراکی‌هایی که امروز در اینجا می‌بینند تا سی‌متری طلاب بروند. برای خرید اینجا سختی‌های زیادی کشیدم، اما اراده و علاقه‌ام باعث شد همه مشکلات را به جان بخرم.»
برخلاف بسیاری از مغازه‌داران مهرآباد که ساعت ۸ شب تعطیل می‌کنند، آقا محسن چراغ مغازه را تا ساعت ۱۱ روشن نگه می‌دارد و روز‌ها و شب‌هایی که سرشان شلوغ‌تر باشد تا پاسی از نیمه شب هم کار می‌کنند. او می‌گوید: «متأسفانه بهداشت به خوبی در مهرآباد رعایت نمی‌شود. کسبه اینجا به مغازه و محیط کارشان اهمیت نمی‌دهند و همین باعث شده تا خیلی‌ها رغبت نکنند در اینجا سرمایه‌گذاری کنند یا دکور مغازه را نونوار کنند، اما تغییراتی که من ایجاد کردم باعث شد تا دیگر کسبه نیز مشتاق تغییر شوند. تمیز بودن فروشگاه‌ها و شیشه‌های مغازه و در ورودی برایم اهمیت زیادی دارد. آمدن کرونا نیز این را ثابت کرد. در‌هایی که به وسیله مشتری باز و بسته می‌شود مشکلات بهداشتی زیادی دارد جای دست‌ها روی در می‌ماند و همراه با هر بار باز و بسته شدن گرد و خاک هم وارد مغازه می‌شود. اولین مغازه‌ای که از در‌های برقی استفاده کرد، مغازه ما بود. پل زدن روی پیاده‌رو از کار‌های دیگری بود که برای رفاه مشتری‌ها انجام دادم.»
نصب تابلو یکدست و بزرگ یکی دیگر از کار‌هایی است که رونق و جذابیت مغازه را افزایش می‌دهد و رهگذر و ساکنان محله جذبش می‌شوند. این تغییرات باعث شده است تا برخی کسبه نیز از ایده‌های آقای سمایی برای مغازه‌های خود استفاده کنند. آقا محسن می‌گوید: «تغییر هر مغازه باعث رونق بیشتر برای همان مغازه و مغازه‌های اطرافش می‌شود. همین تغییرات باعث شده است تا مشتری که فقط یک پفک می‌خواهد به مغازه ما بیاید. نگهداری مواد و خوراکی‌ها اینجا به صورت اصولی است و مشتری‌ها اطلاعات لازم را در حوزه نگهداری مواد در منزل دریافت می‌کنند. همه این‌ها باعث شده است تا مشتری‌های ثابت خود را داشته باشیم.»

•رعایت نکات بهداشتی
آقای سمایی تا قبل از آمدن کرونا هم بهداشت مغازه را رعایت می‌کرد، اما کرونا باعث می‌شود برای ادامه کار تصمیم‌های جدیدی بگیرد تا نیروی کار و مشتری‌ها با مشکل مواجه نشوند. اولین اقدام انجام شده از سوی سمایی تولید ماسک است. آقا محسن می‌گوید: «بعد از انتشار اخبار کرونا ماسک نایاب شد. ناچار شدم پارچه‌های مخصوص ماسک تهیه کنم و به کمک یکی از خیاط‌های مهرآباد توانستیم حدود ۶۰۰ ماسک برای استفاده مشتری‌ها و کارمندان مغازه تهیه کنیم. در صورت نیاز هنوز هم پارچه برای تهیه دوباره ماسک داریم. مواد ضدعفونی را از داروخانه‌ها و بیمارستان‌ها تهیه کردم تا مشتری‌ها بدون دغدغه بتوانند از آن استفاده کنند. دستکش نایلونی برای مشتری‌ها تهیه شد تا هنگام تست اقلام خوراکی مشکلی وجود نداشته باشد. دستکش لاتکس ویژه فروشندگان تهیه شد که در سه نوبت عوض می‌شد. دستگاه بخور سرد برای ضدعفونی مغازه نیز بخش دیگری از اقلام خریداری شده در این مدت بود. افزون بر این هر روز دو نوبت کف مغازه با مواد ضدعفونی می‌شود تا هیچ نوع آلودگی وجود نداشته باشد. فروشندگان هر روز چند نوبت ابزار کار، شیشه و در یخچال‌ها و پیشخوان را ضدعفونی می‌کنند. کاور پلاستیکی تمیز روی همه اجناس از سقف مغازه تا پایین وصل شده است و به زودی جلوی پیشخوان به جای کاور شیشه نصب می‌شود. نصب بنر و پوستر رعایت فاصله اجتماعی نیز از اقدامات دیگری است که این مدت انجام دادیم. این اقدامات باعث شد تا ساکنان محله خرید‌های معمولی خود را نیز از مغازه ما انجام دهند. مشتری‌ها از رعایت نکات بهداشتی استقبال کردند و باعث تعجبشان شده بود. برخلاف بسیاری از هم صنف‌های ما که مجبور شدند تعطیل کنند ما کار را در ایام نوروز ادامه دادیم. افزون بر این مشتری‌ها می‌توانند به صورت مجازی اقلام خود را سفارش دهند و خریدشان با پیک ارسال می‌شود.»

•از شرایط کار در فروشگاه
همراه با آقا محسن سری به کارگاه‌اش می‌زنیم. انتهای مغازه راهروی کوچکی وجود دارد که به کارگاه می‌رسد. دستگاه بزرگ تفت دادن انواع مغز‌ها و تخمه در انتهای کارگاه است. روی دیوار ورودی نکات آموزشی درباره شیوه‌های مدیریتی و برخورد با مشتری با خطی خوانا نوشته شده است. آقا محسن می‌گوید: «اینجا همیشه حق با مشتری است. اگر کسی خریدی از ما انجام دهد و از کیفیت آن ناراضی باشد جنس را بر می‌گرداند یا می‌تواند آن را دور بریزد و فقط به ما اعلام کند تا هزینه پرداختی را به او برگردانیم. وظیفه ماست تا جنس مرغوب در اختیار مشتری قرار دهیم و به کارخانه‌دار یا مراکز خریدمان اعلام کنیم که اجناس دیگر کیفیت گذشته خود را ندارد.»
آقا محسن برگه‌های نصب شده روی دیوار را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: «همه فروشندگانی که اینجا کار می‌کنند باید روزانه ۵۰ صفحه کتاب در حوزه فروش، برخورد با مشتری و روش‌های مدیریتی مطالعه کنند. سحر خیز بودن، ورزش و پیاده‌روی منظم، گزارش روزانه از فعالیت‌های شخصی بخشی از فعالیت و شرایط کار در مغازه است. افزون بر این هر ماه از سوی خود بچه‌ها یک موضوع در حوزه فروش و راه‌های کسب درآمد انتخاب می‌شود و پایان ماه همه تجربه‌ها و مطالعات خود را برای یکدیگر توضیح می‌دهند. اینجا بچه‌ها شش دانگ حواسشان به کارشان است و هیچ‌کدام حق ندارند با گوشی خود کارکنند از ابتدا تا انتهایی که مشتری خرید خود را انجام می‌دهد باید با لبخند پاسخش را بدهند.»
آقا محسن برای مشتری‌های خود بر حسب سن و جنسشان هدایایی نیز در نظر می‌گیرد و می‌گوید: «اینجا مشتری فقط برای خرید نمی‌آید گاهی برای دیدن لبخند ما به مغازه می‌آیند و با صرف چای یا قهوه‌مدت کوتاهی با ما گفتگو می‌کند و از مصاحبت با یکدیگر لذت می‌بریم. در اعیاد یا مناسبت‌های خاص نیز هدایایی برای مشتری‌ها در نظر می‌گیریم تا یادگاری از ما داشته باشند و با دیدن آن لبخند روی لبشان بنشیند. لبخند مشتری برای ما بسیار مهم است. مشتری برای ما مثل خانواده است. لبخندی که بر لب هر مشتری می‌نشیند باعث می‌شود تا خود مشتری مغازه را به دوستان و آشنایان خود معرفی کند.» سمایی برای دهه کرامت گلدان‌های گل کوچک مصنوعی در رنگ‌های مختلف سفارش داده است تا به مشتریان خود به مناسبت این ایام هدیه کند. خود این گل‌ها از سوی زنان سرپرست خانوار درست شده و همین خرید خودش کمک به اقشار آسیب‌پذیر است.

•ترک افراد مبتلا به اعتیاد
آقا محسن دستی به خیر هم دارد. این را هم آقای گلچین، نایب رئیس شورای اجتماعی محله، به ما گفته است و هم تابلو نصب شده بالای پیشخوان عیان می‌کند که روی آن نوشته شده «مشتری گرامی درصدی از سود خرید شما در این فروشگاه صرف خانواده‌های نیازمند می‌شود.» افزون بر این بخشی از کار خیر آقا محسن در ایام و مناسبت‌های مذهبی است. او می‌گوید: «در حد توان در ایام مذهبی به مهدیه مهرآباد و مسجد چهارده معصوم (ع) کمک می‌کنم و در برنامه‌های آن‌ها شرکت دارم.».
اما دغدغه اصلی آقا محسن و تعدادی از دوستانش کمک به خانواده‌هایی است که معتاد دارند. او می‌گوید: «در صورتی که فرد معتادی بخواهد ترک کند او را به کلینیک‌ها و کمپ‌های ترک اعتیاد معرفی می‌کنیم و تا زمان به دست آوردن سلامت و بازگشت او به اجتماع هزینه‌هایش را پرداخت می‌کنیم.»
شادی و لذت این کار را بار‌ها تجربه کرده است. از او می‌پرسیم چرا این کار خیر را انتخاب کرده است و پاسخ می‌دهد: «شروع این کار برمی‌گردد به سال ۸۶ که راننده اتوبوس‌رانی بودم. صبح زود برای رسیدن به سرویس صدمتری می‌ایستادیم. یک بار یک آقای جوان که بسیار هم خوش‌چهره و خوش‌پوش بود، نظرم را جلب کرد، مصرف مواد او را از پا انداخته بود و شرایط مناسبی نداشت. دیدن این صحنه حالم را دگرگون کرد. از طرفی افراد معتاد هم در محله کم نیستند. همین باعث شد تا تصمیم بگیرم با تعدادی از دوستان افرادی که خودشان به ترک تمایل دارند، به کمپ‌های ترک اعتیاد معرفی کنیم. نجات یک نفر نجات کل خانواده را به دنبال دارد. یک فرد معتاد می‌تواند هر سال ۱۵ نفر را معتاد کند. از طرفی در حرفه آتش‌نشانی هر آتش‌نشان باید تا زمان بازنشستگی خود ۵۰ نفر را نجات دهد. همه این موارد دست به دست هم داد تا یکی از اهدافمان ترک افراد معتادی باشد که خودشان تصمیم به ترک دارند. به نظر من افراد معتاد ترک کرده خودشان می‌توانند به معتادان برای ترک کمک کنند.»
از ابتدایی که این کار را شروع کردند بیش از ۲۰ نفر را مداوا کردند. صحبت از آتش‌نشانی که می‌شود، آقای سمایی بخشی از خاطرات خود مربوط به آتش‌نشانی را تعریف می‌کند و می‌گوید: «برای درمان دندانم به خیابان پاستور رفته بودم که دیدم مغازه‌ای آتش گرفته است، ماشینم را کنار خیابان پارک کردم و برای کمک به محل حادثه رفتم. با اقداماتی که انجام شد توانستیم با سرعت آتش را مهار کنیم، اما خودرو خودم توقیف شد و یک هفته بعد توانستم خودرو را بگیرم.»
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->